مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

غزل ابراهِ ساقیان

بارِ دیگر چنگِ ابتر ، بر مزارم سر کشید

موذیانه رنگِ شبدر ، بر دیارم پر کشید

زنگِ پرخاشِ ملخ نر ، صبحگاهان ناله کرد

فتنه گاهِ قابِ خنجر ، بر نقابم شر کشید

تا به کی مهرِ شقایق ، در سفر گم گشته است

حوری و اشکِ علم گر ، در مکارم فر کشید

سبزه و پروانه کشتن  ، در نم فصلِ بهار

از شعف ترسیده اخگر ، چون ستمگر عر کشید

ختم گاهِ آفرینش ، دستِ دلالان که نیست

روزی و عشق و محبت ، زیورش دلبر کشید

وای از آن روزگاری ، که نمایش قلبِ سنگ

چهار فصلش آتش و غم ، بر کمر اندر کشید

کاش روح ودل وجودم ، مرغکی در آسمان

با ترانه ، عاشقانه ، بی خطر معبر کشید

مرهم و تیغ و سون سر ، زخمِ دل پوشیده گاز

باز هم بندی مخذّب ، در محک سر در کشید

در زمین آتش فشان و، در فضا بنگ و تگرگ

گو کجا راهِ فضیلت ، بادبان لنگر کشید

ترسم از روزِ قیامت ، از عمل تا انتها

خطِ احمر می خورد چون ، دفترم سنگر کشید

خسته ام از این هوار و، ترس و وحشت در دیار

گفته اند راه رهایی ،  در قلم اختر کشید

ناله گاهِ خشم نیکان ، از شرف تا پای دندان

آبراهِ ساقیان را ، ناکر و منکر کشید

مرگ غول آهسته آید ، جاسما همچون لعاب

روح اادم در جوانی ،عاقبت پر پر کشید

جاسم ثعلبی (حسّانی) 02/12/1394

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: غزل ابراهِ ساقیان ,
:: بازدید از این مطلب : 1777
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 2 اسفند 1394
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 89 صفحه بعد

صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی